عطرسازی در ایران
و اما عطرسازی در ایران!
بسیار برای نوشتن این متن شوق داشتم؛ می دانید چرا؟ چون بالاخره جایی را برای گفتن رنج ها و شیرینی های راه عطرسازی در ایران، پیدا کردم. چشمان شما در حکم گوش هایی برای این درد و دل هستند و من بعد از پایان این دلنوشته، احتمالاً کمی آرام تر شده ام…
سال ها بود که تمام هم و غم و مطالعات من در عالم تکنولوژی و IT و دنیای مهندسی کامپیوتر بود. بیش از هجده سال تمام مشغول طیف زیادی از زمینه های مرتبط با دانش کامپیوتر بودم (و البته هنوز هم هستم). اما همیشه بخشی از وجود خود را در جایی دیگر می دیدم، و مشغول به کاری دیگر و از جنسی دیگر…
چندین سال پیش، زمانی که این فکر در سرم مدام می چرخید که باید برای دل خودم کاری کنم، جدای از همه تحصیلات و مهارت هایی که تا کنون آموخته ام، همیشه فکر عطرسازی در ایران، اولین طرحی بود که در ذهنم متبادر می شد. و علت آن هم بر می گردد به دوران کودکی و انس من با عطر از هفت سالگی. اما بزرگی و هیبت این فکر آن قدر زیاد بود، که بارها بدان چون پروانه ای نزدیک شدم اما هر بار با تماس بالم به آتش این عشق معطر، خود را کنار کشیدم…
گذشت؛ و من بیشتر آموختم که زندگی یعنی زیست آن چه که می پسندی و برایش ساخته ای و ساخته شدی. و این همان چاشنی آزادسازی آن نیروی عظیمی بود که سال ها پشت سد افکارم، جمع شده بود: «فقط انجامش بده!»
و من دست به کار شدم و داستان آیلی و عطر ایرانی آغاز شد…
از حرفه پیشین خود نیک آموخته بودم که قبل از شنا در دریای یک موضوع جدید، اول باید خوب نرمش و گرمش کنی! خوب باید ببینی، بشنوی، ببویی، بیاموزی، خوب بپرسی و خوب فکر کنی. و من همان کردم. اما همین چند کلمه، چندین سال زمان و هزینه برد. من در ایران هیچ مرشد و معلمی نداشتم. و از این رو می بایست فرامرزی عمل می کردم و این خود زحمت و لذت آموختن را چندین برابر می کرد؛ و به قول حافظ «عشقت رسد به فریاد…» و این عشق بود که در تمام مسیر من را توان و شوق ادامه می داد.
اولین عطری که ساختم، نامش را Prelude گذاشتم؛ به معنای «پیش درآمد موسیقی». اما اتفاقی که برای این عطر افتاد، برایم خیلی عجیب نبود: حقیقتش این بود که کسی دوستش نداشت!
پس در چشم بر هم زدنی تمام تولید و فرمولش را سوزاندم و از بین بردم؛ تا برای عطر بعدی آماده شوم. عطر بعدی نامش Jaspine بود، با محوریت دو نوت یاس (Jasmine) و کاج (Pine). عطر خوبی بود، اما آن هم مشکلی داشت، و آن این که ماندگاریش بسیار کم بود و برای مشتریان ایرانی چندان این موضوع مورد پسند نیست. پس این عطر هم با وجود داشتن مخاطبان خود، کم کم از دور تولید خارج شد و نوبت رسید به اولین عطر محبوب آیلی؛ یعنی My Sweetie
هنوز هم گهگاهی می شنوم یا می بینم که کسی می گوید: «یادش بخیر، چه عطری بود!» و من در پاسخ می گویم: «خوب بود، اما باید می رفت!». و My Sweetie هم رفت. اما این بار نه به دلیل دو عطر قبلی، بلکه نوت هایی در درون خود داشت که کمیاب و بسیار گران بودند و همین موضوع من را مجبور به توقف تولید آن عطر کرد. اما هنوز در موزه عطرهای خود، از همین عطر مای سوییتی به مقدار اندکی به عنوان یادگاری برای خود نگه داشته ام؛ جای شما خالی…
پس از آن بود که اولین عطر خنک و اقیانوسی آیلی روما، زاده شد؛ یعنی عطر Code 14 که بعدها به پیشنهاد همسرم شد Sea Symphony؛ یعنی سمفونی دریا. و چه اسم با مسما و با مفهومی! و به ترتیب عطرهای Persianality سپس Entice، سپس Sherlock Holmes، پس از آن نرگس مست (Tipsy Narcissus) و در نهایت Charsima زاده شدند. که هر کدام ماجراها و قصه هایی دارند.
با این همه مراد گفتن این ها نبود؛ تنها مقدمه ای بود چند، برای آن چیزی که در ادامه خواهم گفت:
هر عطری از تعداد زیادی نوت و ماده اولیه تشکیل شده، که عطرساز با در نظر گرفتن مفهوم و خیالی که در سر دارد، به کمک آن نوت ها ایده اش را به تجسم می کشد. در واقع هر نوت وظیفه و نقشی در عطر دارد، و هیچ کدام را نمی توان نادیده گرفت. حال فکر کنید که از مجموع تمام نوت هایی که برای یک عطر لازم است، فقط یکی از آن ها به هر دلیلی در دسترس نباشد! تمام پروژه تعطیل می شود. و این همان چیزیست که عطرسازی در ایران را یک چالش غیرقابل پیش بینی می کند.
حتماً علت و چرایی این امر را می دانید؛ که چرا نباید فلان نوت در دسترس باشد؟ دلیل عمده آن این است که ارزش مادی بسیاری از مواد طبیعی عطرسازی بسیار بالاست، حتی برای خارجی ها! حال برای ما که دچار عارضه ریال کم ارزش هم هستیم، دیگر جای خود دارد. از طرفی مراودات با کشورهای دیگر برای ما ایرانی ها سخت بوده و در این سال ها سخت تر هم شده. اگر راهی هم پیدا شود، بسیار پرخطر، بی هیچ ضمانتی برای رسیدن بار به مقصد و نیز همراه با هزینه های اضافیست.
به عبارتی دیگر، برای تامین آن چه که در عطرهای ما، اعم از عطرهای از پیش ساخته شده یا عطرهای اختصاصی به کار می روند، می بایست تک تک نوت ها و مواد اولیه از قبل مهیا باشد، تا بتوان در حجم بالایی آن ها را به شما ارائه بدهیم. و چون در این سال ها همیشه درخواست ها بیش از مقداری بوده که ما تامین کرده ایم، احتمالاً الآن این موضوع برای شما ملموس تر شده باشد که چرا هر از گاهی در وبسایت و صفحه اینستاگرام خود اعلام می کنیم که فلان عطر به اتمام رسید!
در کنار مشکلات بالا، عطرساز ایرانی اما یک شانس خوب نیز پیش روی خود دارد، و آن هم علاقه ذاتی و تاریخی ایرانیان به عطر و خوشبو بودن است. که باعث می شود عطرساز اگر بتواند بر مشکلات فایق آید و البته از خود خلاقیت و کیفیت بروز دهد، با استقبال خوب مخاطبان رو به رو شود. و این همان بخت خوب خانه عطرسازی آیلی به عنوان اولین خانه عطرسازی ایرانی بوده و هست.
در نهایت باید بگویم که از نقطه نگاه من، در این روزگار سخت و در کوران حوادث اجتماعی، اقتصادی و سیاسی سال های ۱۳۹۶ تا کنون، «عشق» تنها برپادارنده و ستون مستحکم و استوار خانه عطرسازی آیلی بوده، تا بتواند دوام و قوام کار خویش را استمرار دهد و اعتماد مخاطبان ایرانی و حتی غیرایرانی خود را به نحو شایسته و در خور این مخاطبان، جلب و نگاه دارد.
می گویند برای انجام هر کاری، لازم است که یا «پذیرش» داشته باشی یا «عشق»؛ و زهی سعادت که در این روزگار توام با سختی های بسیار و آسانی های کم، ما به هر دو وجه بالا رسیده ایم و «پذیرش» سختی ها و «عشق» به انجام کارهای نو را با هم در آمیختیم تا اکسیری از جنس عطر و آراستگی را به یادگار نزد شما بگذاریم.
این نوشته ممکن است ادامه داشته باشد…
محمد
آقای حبیبی نازنین خیلی خوب میشه حس شما رو درک کرد و شما استاد انتقالید. واقعا در جایی که همه چیز هر روز در حال تغییر و بدتر شدنه، برنامه ریزی و سروع یک کار اون هم به این بزرگی بسیار چالش داره. اینو من خوب میفهمم چون در زمینه دیگه ای مبتلاش هستم و با شما همذات پنداری کاملی دارم. براتون آرزوی موفقیت روزافزون میکنم. ارادتمندتون و از مشتریای پر و پا قرص عطراتون، محمد تیام
علی حبیبی
محمد عزیز از ابراز لطف شما سپاسگزارم و پوزش می خوام بابت تاخیر در پاسخ
امین حیدرزاده فوقانی
سلام
لطفا این آشغال غیر استاندارد را عطر نامگذاری نکنید بعد از خرید از شما و استفاده عطر بی کیفیت شما تمام پوستم اگزما شد و چندین برابر پول عطر خرج دکتر و دارو کردم.
علی حبیبی
سلام. بعد از دیدن پیام شما، از همکارانم خواستم تا تاریخچه خرید شما رو برای من بیارن، اما متاسفانه با چنین اسمی، هیچ سابقه ای از شما پیدا نشد! آیا اگر شکایت شما به حق و ادعای شما بی غرض باشه، نیازی به پنهان کردن هویتتون هست؟ با فرض صداقت کلام شما، ما درصدد جبران خسارت شما هستیم، اما چطور؟! از طرفی آلرژی ها و اگزما می تونن دلایل استرسی، تغذیه ای، آب و هوایی و بسیاری علل دیگه داشته باشن، و لزوما یک ماده خاص بر روی همه یک نشانه و علامت واحد ایجاد نمی کنه. ممکنه در یکی از عطرهای ما عنصر طبیعی فلفل سیاه باشه و شما به اون ماده کلا حساسیت داشته باشید، آیا با دیدن نوت های عطر پیش از خرید، نباید این موضوع رو مد نظر قرار می دادید؟! به نظرتون این تقصیر دانه فلفله که “آشغال و غیراستاندارد” ساخته شده؟!
سیدعماد موسوی
من هم مدتیست که تصمیم به اموزش دیدن گرفتم و هیچکس نیست که منو راهنمایی کنه. ای کاش میشد کمی راهنمایی کنید